قیمت روز محصولات
مشاوره آنلاین

عقب افتادگی معدن

 

در مورد موضوع عقب افتادگی بخش معدن از دنیا واقعیتی وجود دارد که نباید آن را فراموش کرد. در تمامی موضوعات تجاری و اقتصادی یک پروژه در صورتی موفق است و پیشرفت می‌کند که از نظر جریان نقدینگی(Cash Flow) با مشکلی روبه رو نباشد. لذا در وهله اول مشکل اساسی عقب افتادگی در این صنعت به کمبود نقدینگی برمی‌گردد. کشور ما در طول 15 سال گذشته به جز در دوره کوتاهی در سال 2017 همیشه درگیر تحریم بوده، حتی در همان بازه زمانی کوتاه در سال 2017 نیز موضوع گشایش اعتبار اسنادی به طور کامل مطرح نبوده و محدودیت‌هایی برای گشایش LC برای برخی از بانک‌ها و کشورها وجود داشته است. از طرفی بخش معدن و فعالیت‌های معدن‌کاری جزو فعالیت‌های اقتصادی دیربازده محسوب می‌شوند و بزرگان این صنعت در صورتی در کشوری سرمایه‌گذاری می‌کنند که سرمایه‌شان مورد تضمین قرار گرفته و ریسکی نداشته باشند. لذا موضوع تحریم باعث می‌شود که هیچ سرمایه‌گذاری خارجی نه بتواند و نه بخواهد در ایران سرمایه‌گذاری کند.

در وهله دوم مشکل اساسی عقب افتادگی در این صنعت، به عدم دسترسی به تکنولوژی‌های روز دنیا برمی‌گردد. انتقال تکنولوژی توسط شرکت‌های سرمایه‌گذار بزرگ در این زمینه اتفاق می‌افتد و با ورود آنها به کشور تا حد زیادی به روزرسانی در این صنعت انجام می‌شود. طبیعتا با حضور شرکت‌های خارجی و سرمایه‌گذاری آنها همزمان ورود تکنولوژی جدید و ماشین‌آلات پیشرفته هم وارد می‌شوند که خود این موضوع، یکی از مسائل مهمی است که بارها کارشناسان به آن پرداخته‌اند، چون ماشین‌آلاتی که در این صنعت وجود دارند عمر متوسط بالای 20 سال دارند و این موضوع خود به خود باعث می‌شود که راندمان و بازدهی لازم را نداشته باشند.

بنابراین بخش معدن در کشور ما اول با مشکل نقدینگی، دوم با مشکل عدم دسترسی به تکنولوژی‌های روز دنیا و سوم عدم دسترسی به ماشین‌آلات روز دنیا روبه روست که این موارد باعث شده که صنعت معدن کشور ما با وجود ذخایر بالایی که دارد، از دنیا عقب بماند. هر چند بحث واردات ماشین‌آلات به روز و پیشرفته نیز با مشکل سوخت سولفور بالا در کشور خود مقوله‌ای دیگری است که باعث می‌شود به فکر واردات ماشین‌آلات دست دوم با یک نسل تکنولوژی عقب‌تر بیوفتیم تا قابلیت کارکرد با سوخت تولید داخل را داشته باشند. از طرفی تکرار این موضوعات که ما چقدر ذخایر داریم و رتبه چندم دنیا هستیم، به نظر بنده هیچ کمکی نمی‌کند. معمولا ارزیابی توسعه صنعتی هر کشوری در حوزه معدن بر اساس ذخایر کشف و برداشت شده انجام می‌شود نه بر اساس ذخایر دست نخورده‌ای که زیر زمین است. چون در این صورت می‌بایست از کشور افغانستان به عنوان بزرگ‌ترین دارنده ذخایر بکر معدنی در آسیا و حتی در دنیا که مقام اول را دارد، نام برد. در حالی که این کشور تاکنون نتوانسته است در رابطه با توسعه بخش معدن حرکت طولانی و ماندگاری انجام دهد. بدیهی است چون این کشور در طول 40 سال گذشته بارها و بارها تحت شرایط جنگ بوده، این عدم اطمینان و ریسک بالا باعث شده که سرمایه‌گذاران علاقه‌ای به سرمایه‌گذاری در این منطقه و در این زمینه پیدا نکنند و اگر هم سرمایه‌گذاری انجام شده، در برهه زمانی کوتاهی آغاز شده و پایان یافته است. ذخایر بسیار بالای کشور افغانستان که به گواه اعداد و ارقام بالغ بر سه میلیارد دلار در فاز اول است و اگر ذخایر لیتیوم و خاک‌های نادر را اضافه کنیم، حتما چندین برابر بزرگ‌تر خواهد شد، همچنان بکر و دست نخورده باقی مانده است. در رابطه با ایران نیز، نه به شدت کشور افغانستان ولی به علت وجود مسائلی که اشاره شد، این موضوع تا حدی صدق می‌کند.

اما اینکه بخواهیم بگوییم ما چند سال از دنیا عقب هستیم، طبیعتا نه من می‌توانم در این زمینه داوری کرده و عدد دقیقی بگویم و نه کار ساده‌ای است که توسط سایر کارشناسان به آن پرداخته شود، اما اگر بخواهیم مقایسه‌ای با کشورهای دیگر منطقه از جمله عربستان که موضوع جایگزینی معدن را به جای نفت زودتر از ما شروع کرده‌اند، انجام دهیم، مشخص می‌شود که ما حداقل 20 سال از عربستان عقب‌تر هستیم. در حال حاضر بخش معدن و صنایع معدنی عربستان صعودی 10 درصد و چه بسا بیشتر از تولید ناخالص داخلی این کشور را شامل می‌شود که توجه به ظرفیت بزرگ عربستان در تولید نفت نشان می‌دهد که این عدد 10 درصد هم عدد خیلی بزرگی است.

کیوان جعفری طهرانی

تحلیلگر ارشد صنعت